بی معرفت
از اول تا آخر دانشگاهمون فقط سه چیزش را دوست دارم
معراج شهـــــداش را؛ آسمون پر ستارش را
و بیابونای شهرشو
چقــدر دلم برای بیابون های اطراف دانشگاهمون تنگ شده
دوست داشتم میرفتم اونجا و فریاد می زدم
خداااااا
ولی نمیشه
نوشته شده در پنج شنبه 88/11/1ساعت
4:29 عصر توسط فاطیما| نظرات ( یک ) |